دستان نوازنده. نوازندۀ دستان. نوازندۀ آهنگ موسیقی: همی آمد از بیشه هرسو فراز نه گوینده پیدا نه دستان نواز. اسدی. شدآگه که دانای دستان نواز به دستان بر او داشت پوشیده راز. نظامی. ز چنگ ابریشم دستان نوازان دریده پرده های عشق بازان. نظامی
دستان نوازنده. نوازندۀ دستان. نوازندۀ آهنگ موسیقی: همی آمد از بیشه هرسو فراز نه گوینده پیدا نه دستان نواز. اسدی. شدآگه که دانای دستان نواز به دستان بر او داشت پوشیده راز. نظامی. ز چنگ ابریشم دستان نوازان دریده پرده های عشق بازان. نظامی
دستان سرا. دستان سراینده. نغمه سرا. سرودخوان. نغمه خوان: بهر شاخ کافور بر جای جای بسی مرغ دیدند دستان سرای. اسدی. بسی چشمه آب روان جای جای بهر گوشه مرغان دستان سرای. اسدی. تو گفتی دوصد بربط چنگ پای به یک رو شدستند دستان سرای. اسدی. که از پاسخ مرد دستان سرای فروماند سرگشته لختی بجای. نظامی
دستان سرا. دستان سراینده. نغمه سرا. سرودخوان. نغمه خوان: بهر شاخ کافور بر جای جای بسی مرغ دیدند دستان سرای. اسدی. بسی چشمه آب روان جای جای بهر گوشه مرغان دستان سرای. اسدی. تو گفتی دوصد بربط چنگ پای به یک رو شدستند دستان سرای. اسدی. که از پاسخ مرد دستان سرای فروماند سرگشته لختی بجای. نظامی